محل تبلیغات شما
شیخ نابلسی حفظه الله روایت می کند : یک پزشک برایم ماجرایی واقعی را تعریف کرد ، او گفت : بانوی مریضی را نزدم آوردند که سرطان سینه داشت و سرطانش پیشرفته بود . همسرش با او بود و خیلی به خاطر وضع زنش ناراحت بود ، به او گفتم : تو گناهکاری ! گفت : برای چه ؟! گفتم : بخاطر اینکه همسرت مدتهاست این درد را تحمل می کند اما تو اکنون که دیگر راه علاجی برایش نیست آنرا آورده ای ؟! او با درمان و اشعه خوب می شد اول مریضی او کجا بودی ؟! گفت : ما او را نزد فلان دکتر برده

نامه زن آمریکایی جوانا فرانسیس خطاب به زنان مسلمان

" مُناجات حقوقی "

  آموزش، پول و اخلاق! 

کند ,؟ ,تو ,، ,مریضی ,گفتم ,می کند ,الله روایت ,روایت می ,حفظه الله ,نابلسی حفظه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

چگونه مدرسه ای شاد و دلپذیر داشته باشیم؟ هر کتاب، فرصت یک زندگی تازه